بالا زدن آب از کفشور ذیل ترین سطح نزدیک به چاه . اخیرا بوی نا مطبوعی از چاهک های فاضلاب در ساختمان می پپیچد .
فهرست آنچه در ادامه می خوانید:
علائم پر بودن چاه فاضلاب
بالا زدن آب از کفشور ذیل ترین سطح نزدیک به چاه . اخیرا بوی نا مطبوعی از چاهک های فاضلاب در ساختمان می پپیچد . مشاهده رطوبت و سوسک زیاد در حوالی محل قرار داشتن چاه . با مشاهده هرکدام از موردها بالا با ما تماس حاصل نمایید تا مسئله را بررسی و ایراد را قبلی از ایجاد خطر برطرف سازیم .
کارشناسان شرکت تهران با تشخیص دقیق محل چاه اقدام به باز کردن درب چاه نموده و با تانکر و پمپ آن را تخلیه کرده و پس از تخلیه شرایط چاه را بررسی می نمایند تا در صورت لوزوم چاه لایروبی و چه بسا تراش داده شود تا باز همت پیشین را داشته باشد در غیر اینصورت در بازه زمان زیاد کوتاهی چاه دوبار مالامال و بالا خواهد زد که سبب کلافگی و پرداخت مخارج الکی متعددی خواهید شد . پس چنانچه یکبار به طور مهم و صحیح هزینه نمائید برای یکسری سال آینده دیگر این مشکل گریبان شمارا نخواهد گرفت .
رفع نم و رطوبت زرگنده شمال تهران
ماجرای چاه بازکنی که خود را مهندس جا زد/ درخواست طلاق نوعروس به دادگاه
نوعروس فریب خورده که چندی پس ازعقد متوجه شده بود شوهرش مهندس نیست و چاه بازکن سیار است , دراوج خشم وعصبانیت راهی دادگاه خانواده شد و به اتهام فریب در ازدواج از شوهرش گلایه کرد .
ماجرای چاه بازکنی که خویش را مهندس جا زد/ درخواست جدایی نوعروس به دادگاه
به نقل از افکارنیوز ,
نوعروس فریب خورده که چندی پس ازعقد متوجه شده بود شوهرش مهندس نیست و چاه بازکن سیار است , دراوج خشم وعصبانیت راهی دادگاه خانواده شد و به اتهام فریب در تزویج از شوهرش گلایه کرد و دادخواست مهریه بخشید .
صبح یک کدام از روزهای سرد که هوای تهران بشدت آلوده بود , مجتمع قضایی ونک شلوغ‌تر از روزهای دیگر به حیث میرسید . پشت در شعبه ۲۶۱ دادگاه خانواده زوج‌های مختلفی درانتظار رسیدگی به پرونده هایشان بودند که راز و صدای یکسری مرد اعتنا تمامی را به خویش جلب کرد . زمانی دعوا آنان شدید شد , عروس و داماد و همراهان‌شان وارد دادگاه شدند و روی صندلی‌ها نشستند . قاضی «محمود سعادت» فورا رو به زن کرد و اظهار کرد : «شما که دادخواست مطالبه مهریه‌تان را داده‌اید , پس چرا این کلیه مشاجره و مشاجره رویه انداخته اید؟» زن برنا که خویش را «رعنا» معرفی می کرد , ذکر کرد : «آقای قاضی ازدواج ما به‌طور سنتی انجام شد . شوهرم در شب خواستگاری ذکر کرد مهندس ناظر است , خانه‌ای دارااست و اهل معاش است . پدرم نیز پذیرش کرد که با مهریه ۲۱۴ سکه با نیز عقد کنیم . با این وجود پیمان گرفتیم که ۱۰۰ سکه را طی زمان ۲ سال بپردازد . خیال و خاطر می‌کردیم با پرداخت آن میتوانیم جهیزیه و هزینه عروسی را فراهم کنیم , البته خیر صرفا درین بازه زمانی چه بسا یک سکه نیز پرداخت نکرده , بلکه در صندوق عقب خودرویم که در اختیارش بود , تجهیزات تخلیه فاضلاب و چاه گشوده کنی پیدا کردیم . »در ادامه محمود – داماد ۳۰ ساله – از جا ازجاپرید و اعلام کرد : «چه ایرادی دارد؟ اکنون مهندس نشد مدیر شرکت تخلیه چاه . درآمد ما که از خیلی‌ها بیشتر است و . . . » قاضی کلام مرد را قطع کرد و رو به زن اذعان کرد : «البته اشتغال مرد به چنین شغلی منافی مصالح خانواده نیست . البته درباره‌ی پرداخت سکه‌ها آیا تعهد متبوع را ثبت کرده‌اید؟» رعنا پاسخ اعطا کرد : «بله در عقدنامه قید کردیم ولی ایراد تنها این نیست . ما خیلی زود متوجه شدیم این آقا خیر صرفا خانه‌ای از خودش ندارد , بلکه مبایعه طومار ملکی که به ما نشان داده , کالا خودش نیست و وابسته به پدربزرگش است . . . »
دراین لحظه بابا رعنا خاطرنشان کرد : «آقای قاضی , ما خانواده آبرومندی هستیم . برای ما صداقت خیلی مهم‌تر از گنج و شغل است , البته خیلی زود متوجه شدیم دامادمان که نه تنها دروغ‌های متعددی به ما گفته , بلکه اهل مغایر نیز است . شب عقد , دوستانش هم اکنون خوشی نداشتند و دامادمان برعلیه اعتراض ما , از آن ها حمایت کرد . یکسری وقت است که فهمیده‌ایم با به عبارتی دوستان خوب بساط شب نشینی دارا هستند و هنگامی دخترم نصف شب به وی گوشی تلفن زده به لاف گفته در حالا مفتوح کردن چاه می‌باشند . مگر ساعت ۱۲ شب کسی چاه خانه‌اش را گشوده میکند؟ چرا این بشر ما‌را بی آلایش و . . . فرض میکند؟»محمود از جا ازجا پرید و با اعتراض ذکر کرد : «یکی از مشکلات ما این است که پدرزنم بیش تر از حد در زندگی دخترش دخالت میکند . ما هنوز زندگی‌مان را استارت نکرده‌ایم دارااست من را سین جیم میکند , وای به‌روزی که تحت یک سقف برویم .
لوله بازکنی شهرک حمیدیه شبانه روزی
لابد هر شب می بایست به وی گزارش بدهم و . . . » قاضی از بابا رعنا پرسید : «معمولاً بابا و مادران قبلی از عقد در رابطه عروس یا این که دامادشان تحقیقات اضطراری را انجام می دهند . مگر شما دراین مورد پرس و جو نکرده بودید؟» بابا رعنا پاسخ بخشید : «راستش تحقیق کردیم . مثلاً به محلی که گفته بود مهندس ناظر آنجاست رفتیم که کارگرها نیز تأیید کردند وی مرد خیر است , البته بعداز این دعواها فهمیدیم به آنان نیز پول داده بود تا تعریفش را نمایند . یک بار نیز عمویش به ما زنگ زد تا در رابطه گواهی به جا مانده پدری‌شان یاد آوری بدهد . به عبارتی روز نیز اظهار‌کرد که برادرزاده‌اش قبلاً یک بار نامزد کرده ولی چیزی دراین باره به ما نگفته بود . »داماد جوان خواست چیزی بگوید , که قاضی طرفین پرونده را به متانت دعوت کرد و ادامه اعطا کرد : «دلیل حضور شما دادخواست مطالبه مهریه است . » آنگاه رو به محمود خاطرنشان کرد : «مهریه حق رسمی هر زنی است و شما بایستی مهریه همسرتان را پرداخت فرمائید . ولی درصورتی که مالی در اختیار ندارید یا این که همسرتان اموالی از شما به دادگاه معرفی نکند , میتوانید لایحه اعسار بدهید تا در رابطه آن تصمیم گرفته شود . »محمود پاسخ اعطا کرد : «من هیچ چیز ندارم . خودرو پایین پایم نیز هم محصول رعناست که در اختیار اینجانب است . حقوق و دستمزد و درآمدم نیز کم و مضاعف میگردد . . . »
رعنا مجدد اواسط حرفش پرید و اعلام کرد : «تو که چیزی نداری , برای چه به خواستگاری اینجانب آمدی؟! تو نبودی که دادخواست منع تحصیل و منع اشتغال من را به دادگاه دادی؟» قاضی توشه دیگر آنان را به بی صدا دعوت کرد و آنگاه نیز مطالبی را نوشت و از آن ها خواست تا پایین برگه‌ها را امضا نمایند . زمانی عروس و داماد از در دادگاه بیرون شدند , مجدد با نیز آغاز به دعوا و مجادله کردند تعمیر و نصب فلاش تانک لاله زار مرکز تهران
